آشیانه ی کلاغ

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی ... بر میشکند گوشه ی محراب امامت

آشیانه ی کلاغ

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی ... بر میشکند گوشه ی محراب امامت

دریا...

Sea...

... و امروز در جاده ای قدم گذاشته ام که انتهایش به سوی دریای وجودم می رسد...

...و امروز سر بر بالین ساحلی می گذارم که وسعتش به پهنای تمامی دریاهای روی زمین است ، خروشم را او آرام می کند ، نگاهم را او زیبا می کند ، تندی های زبان پر نیشم را در عمق وجودش دفن می کند ...

...و امروز روی به سوی ساحلی دارم که موجهای خسته ام را ، روح پر زخمم را ، تنها در کنار او بودن و سر بر بالین او گذاشتن آرامش می بخشد...

...ای ساحل ارامشم ، سوی تو پر می کشم ...