آشیانه ی کلاغ

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی ... بر میشکند گوشه ی محراب امامت

آشیانه ی کلاغ

در خرقه زن آتش که خم ابروی ساقی ... بر میشکند گوشه ی محراب امامت

من و تو...


شاید اگر روزی مرا مخاطب خویش قرار می دادم، می توانستم خود را بشناسم...


شاید اگر روزی تو را من خویش قرار می دادم، می توانستم تو را بشناسم...


افسوس که اکنون نه خود را میشناسم و نه تو را...




نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 07:59

حرف داری برای گفتن...ردپاش را می شه دید روی نوشته ات. ولی سعی نکن خیلی حرفت را بپیچونی. گاهی اونقدر به فرع نوشته اهمیت میدیم که اصلش از دست می ره.
راستی این تب کلاغی چند وقتی است شدیدا بین وبلاگ نویس ها افتاده.شما می دونی چرا؟! به هر حال خدا خودش به خیر کناد!

سعی در پیچوندن نبوده. یه تخلیه بوده و شاید یه دلخوری از خودم و باقی آدما که با سه خط مطلب ادا شد.... ولی برداشت مخاطب مهمه. برداشتتونو بنویسین. شاید این بهترین نوع نظر دهی باشه!!!!

حمید فرزانه دوشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 23:58 http://www.kk12.blogfa.com

من نمیدونما ولی میخواین رسما اعلام کنید وبلاگ خصوصیه مام دیگه نیایم !!!

شما هم می تونی خودتو بذاری جای من و ببینی با توی مخاطبت چه رفتاری داری؟!... خوتو بیشتر می شناسی یا اطرافیانتو؟ گاهی سعی کن خودتو بذاری در کنار بقیه. حالا ببین کی رو بیشتر ترجیح می دی؟...بازم خودتو؟...!!!!

پیام چهارشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 18:39

آن روز که او را شناختم ، خود را فراموش کردم...
آن روز که خود را شناختم ، او را فراموش کردم...
آن روز که مردم ، هم خود را فراموش کردم هم او را ...

امروز نه خود را شناختم نه او را ...

اصلا که می تواند خود را بشناسد ؟ که می تواند دیگری را بشناسد... ؟

وقتی خودمانیم ، خود را ترجیح می دهیم و وقتی با دیگرانیم یاز خود را ! مگر می شود خود را فراموش کرد و دیگری را شناخت و مگر می شود دیگری را فراموش کرد و به خود پرداخت ... شاید بشود...

خود را نمی شناسیم ولی بی هیچ شکی حق را به خود می دهیم...

اگر نه خود را می شناسی نه او را پس چطور بی درنگ خود را بر او ترجیح می دهی؟! چرا حتی یک لحظه مرز من و او را کنار نمی گذاری و تأمل نمی کنی؟ اگر این چنین بود شاید رفتارت به گونه ای دیگر بود...

پیام جمعه 9 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 15:22

شاید چون خود را کنار گذاشتم انگونه شد ! شاید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد